معنی سهل العلاج - جستجوی لغت در جدول جو
معنی سهل العلاج - جستجوی لغت در جدول جو
- سهل العلاج
- آسانچاره مرضی که باسانی بتوان آنرا مدوا کرد. آسان چارهآسانچاره مرضی که باسانی بتوان آنرا مدوا کرد. آسان چاره
فرهنگ لغت هوشیار
- سهل العلاج
- مرضی که به آسانی بتوان آن را مداوا کرد، آسان چاره (واژه فرهنگستان)مرضی که به آسانی بتوان آن را مداوا کرد، آسان چاره (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین